اصالت وجود
اصالت وجود، نظریهای در فلسفه اسلامی است که در چند قرن اخیر مطرح و برجسته شده است در مقابل اصالت ماهیت. قائلین به اصالت وجود، خارجیت و عینیت اشیاء را ناشی از وجود آنها میدانند و ماهیت را امری اعتباری میدانند. در مقابل، قائلین به اصالت ماهیت، امور مذکور را ناشی از ماهیت آنها میدانند. برخی از پژوهشگران نزاع مذکور را ناشی از خلط بین هستیشناسی و معرفتشناسی دانستهاند.
تاریخچه
مسئله اصالت وجود و ماهیت، سابقه تاریخی زیادی ندارد؛ این مسئله در جهان اسلام ابتکار شده است. فارابی و بوعلی و خواجه نصیر الدین طوسی و حتی شیخ اشراق بحثی به عنوان اصالت ماهیت و اصالت وجود طرح نکردهاند. این بحث در زمان میرداماد (اوایل قرن یازدهم هجری) وارد فلسفه شد.[۱]
میرداماد قائل به اصالت ماهیت بود، اما ملاصدرا، شاگرد وی، اصالت وجود را به اثبات رساند و از آن تاریخ همه فیلسوفان قابل توجه، اصالت وجودی بودهاند.[۲][یادداشت ۱] به باور جوادی آملی فیلسوف شیعی اساس حكمت متعاليه بر اصالت وجود و بساطت و وحدت حقیقی آن ست که در کتابهای بزرگ عارف نامور، محی الدین و شاگردان او مشهود است... به نظر او تحوّل بنيادین صدرالمتألهین در دوره انزوا که همان مرحله اصیل ریاضت و اخلاص و جهاد و اجتهاد درونی وی به شمار میآيد، از شهودِ حقیقتِ روح آغاز شده؛ یعنی حقيقت خویش را با علم حضوری مشاهده کرد و آن را هستی یافت؛ نه چیستی و با شهود حقیقتِ خود، دید آنچه واقعیت است و حقیقت دارد وجود است؛ نه ماهیت و با تداوم آن شهود، بساطت و وحدت و تشکیک آن را مشاهده کرد و با ادامه آن حال، اشتداد و تحول حقیقت خویش را که قائم به موضوع نبوده، همانند اعراض به غیر خود متّکی نیستْ شهوداً يافت و با تعمق همان کشف، آغاز و انجام جان را مشاهده نمود و با شهود حقیقت خویش بسیاری از عِلَل و معالیل خود را با علم حضوری مشاهده کرد و از این راه با جهان خارج آشنا شد.[۳]
| « | آیت الله جوادی آملی : محصول شهود و مشاهدههای مکرّر صدرالمتألهین، عبارت از آن شد که اصالتْ از آنِ وجود است؛ نه ماهیت و آنْ وجودِ اصیل، واحد است؛ نه کثير و بسیط است؛ نه مرکب و قبل از تجرّد تام در سیلان و دگرگونی است که همان حرکت جوهری است و در پرتو تحول درونی از جسمانيّت به تجرّد میرسد که همان مسئله جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء است...
صدرالمتألهین(قدس سرّه) قبل از آن تحول جوهری، نه تنها قائل به اصالت ماهيت بود، بلكه شديداً از آن حمايت نموده، در رفع اشکالهای وارد، کاملاً از آن دفاع میكرد، و لی بعد از آن تحوّل، از حامیان متصلّب اصالت وجود شده است.[۴] |
» |
محل نزاع
در اشیاء دو معنا قابل تمییز است: یکی چیستی آنها و دیگری هستی آنها. بسیاری چیزها هستی روشنی دارند، یعنی میدانیم هستند، ولی نمیدانیم که چیستند. مثلاً میدانیم که حیات هست، برق هست، اما نمیدانیم حیات چیست، برق چیست. در مقابل، بسیاری چیزها را میدانیم که چیستند، مثلاً تعریف روشنی از «دایره» داریم، اما نمیدانیم در طبیعت عینی دایره واقعی وجود دارد یا نه.[۵]
دو معنای مذکور، یعنی دوگانگی ماهیت (چیستی) و وجود (هستی)، صرفاً ذهنی است؛ یعنی در ظرف خارج، هر چیزی دو چیز نیست. لذا، یکی از این دو، عینی و اصیل است و دیگری اعتباری و غیر اصیل. محل نزاع و اختلاف اینجاست: گروهی وجود را اصیل میدانند و گروهی ماهیت را.[۶]
معنای اصالت
اصالتی که در بحث وجود و ماهیت مقصود است، به معنای عینیت و خارجیت است در مقابل اعتباریت که به معنای عدم عینیت و خارجیت و محصول ذهن بودن است.[۷]
هر یک از وجود و ماهیت که اعتباری دانسته شود، بدین معناست که به هیچ وجه جنبه عینی ندارد، نه به عنوان اصل و اساس بودن و نه به عنوان فرع و نتیجه بودن.[۸]
اهمیت و ضرورت بحث
مساله اصالت وجود را از مبناییترین مسائل فلسفی بلکه مبنایی ترین مساله در فلسفه اسلامی دانستهاند زیرا که بسیاری از مسائل مهم فلسفی نظیر «علیت و تبیین دقیق آن»، «ارتباط ممکنات با واجب تعالی» و «حرکت جوهری» بر مساله اصالت وجود مبتنی است. پذیرش اصالت وجود یا اصالت ماهیت، تاثیر بسزائی در موضعگیری ما نسبت به این مسائل دارد. مثلا، طرفداران اصالت وجود، ارتباط ممکنات با واجب تعالی را وجودی توضیح میدهند اما طرفداران اصالت ماهیت، آن را ماهوی توضیح میدهند.[۹]
دلایل اصالت وجود
- ماهیت ذاتاً اقتضائی نسبت به وجود و عدم ندارد و چنین چیزی نمیتواند نمایانگر واقعیت عینی باشد. همچنین تا مفهوم وجود را حمل بر ماهیت نکنیم، از واقعیت عینی آن سخنی نگفته ایم.
- در علم حضوری که خود واقعیت عینی، بیواسطه، مورد شهود قرار میگیرد اثری از ماهیت یافت نمیشود.
- حیثیت ذاتی واقعیتهای خارجی، حیثیت تشخص و اِباء از صدق بر افراد است؛ در صورتی که ماهیت، ابائی از صدق بر افراد ندارد و بدون وجود، تشخص نمییابد.
- اگر واقعیت خارجی، مصداق ذاتی ماهیت بود باید خدای متعال هم دارای ماهیت باشد.[۱۰]
منتقدان اصل نزاع
احمد احمدی، نزاع اصالت وجود و اصالت ماهیت را ناشی از خلط معانی وجود با معانی ماهیت، و به تعبیر دیگر، خلط هستیشناسی با معرفتشناسی میداند که با دانستن جایگاه هرکدام از هستی و شناخت، جایی برای این بحث باقی نمیماند. آنچه در بیرون ذهن است به هر نامی نامیده شود همان واقعیت واحدی است که منشأ تأثیر و تأثر و علیت و معلولیت و شدت و ضعف مراتب (تشکیک) و سایر صفات و ویژگیهای وجود در مذهب اصالت وجود است.[۱۱]
غلامرضا فیاضی نیز میگوید:وجود و ماهیت،هر دو موجودند؛ بدین معنا که واقعیت خارجی، که یک مصداق است، هم مصداق وجود است و هم ماهیت. مفهوم وجود، ناشی از ما به الاشترک (امور مشترک اشیاء) است و مفهوم ماهیت، ناشی از ما به الامتیاز (وجه مشخصه یک چیز از چیزهای دیگر) است؛ در عین اینکه ما به الاشتراک و ما به الامتیاز در خارج دقیقاً یک چیزند.[۱۲]
پانویس
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، صدرا، ۱۳۷۶ش، ج ۵، ص۱۶۰.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۶ش، ج ۵، ص۱۶۰.
- ↑ جامعيت حكمت متعاليه، سایت اسراء
- ↑ جامعيت حكمت متعاليه، https://javadi.esra.ir/fa/w/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%8A%D8%AA-%D8%AD%D9%83%D9%85%D8%AA-%D9%85%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%8A%D9%87?p_l_back_url=%2Fsearch%3Fq%3D%25D8%25A7%25D8%25B5%25D8%25A7%25D9%2584%25D8%25AA%2B%25D9%2588%25D8%25AC%25D9%2588%25D8%25AF
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۶ش، ج ۵، ص۱۵۹.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار،۱۳۷۶ش، ج ۵، ص۱۶۰.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ج ۶، ص۴۹۶.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ج ۶، ص۴۹۶.
- ↑ نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی، ۱۳۹۵ش، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۶.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷ش، ج ۱، ص۳۵۷.
- ↑ احمدی، بنلایههای شناخت، سمت، ۱۳۸۸ش، ص۱۹۶.
- ↑ فیاضی، در تعلیقهاش بر نهایة الحکمة، ۱۳۷۸ش، ج ۱، صص ۴۳-۴۴.
یادداشت
- ↑ اصالت وجود و حرکت جوهری از مسائلی است که ملاصدرا اثبات کرده است. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۱، ص۲۵۳.
منابع
- احمدی، احمد، بنلایههای شناخت، تهران: سمت، ۱۳۸۸ش.
- الطباطبائی، سید محمدحسین، نهایة الحکمة، تصحیح و تعلیق: غلامرضا فیاضی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۷۸ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۵، تهران: صدرا، ۱۳۷۶ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۶، تهران: صدرا، ۱۳۷۷ش.
- نبویان، محمدمهدی، جستارهایی در فلسفه اسلامی، قم: انتشارات حکمت اسلامی، ۱۳۹۵ش.